تحلیل محتوا
تحلیل محتوااگر چه امروزه تصورات معمول از محتوا ( نوع پیام) و زمینه های ارتباط ( پیام توسط چه کسی و به چه کسی میرسد) در تحلیل محتوا رایج هستند. در تعریف رسمی آن، شرایط و زمینه های ارتباطی دیگر مثل شرایط روانکاروانه (شرایط روان شناختی که گزاره خاصی را تعیین می سازند)، نمادی (منابع اجتماعی و اقتصادی که اساس یک برنامه خاص تلویزیون را تشکیل می دهند)، و فرهنگی (کار کردهایی که آداب خاص فرهنگی داده های مورد استفاده در تحلیل محتوا مشخص ترین منبع داده های برای تحلیل محتوا، متونی هستند که معانی به صورت متعارف به آنها انتساب می یابند. سخنرانیهای شفاهی، اسناد کتبی و جلوه های تصویری از جمله این منابعند. رسانه های جمعی مشخص ترین زمینه برای چنین تحلیلی هستند و عرصه ادبیات متاثر از تحلیل محتوای روزنامه ها، کتابها، گزارشهای رادیویی، فیلمها، نمایشهای کمدی و برنامه های تلویزیونی است. با این حال از این فن در مورد داده هایی که عمویمت کمتر دارند. نیز به طور فزاینده استفاده می شود. نامه های شخصی، گفتو گوی کودکان، مذاکرات خلع سلاح، شهادت شهود در دادگاه، گزارشهای سمعی و بصری از جلسات درمانی، پاسخ به سوالات مصاحبه های عمومی و آزاد و کنفرانسهای کامپیوتری در این دسته قرار می را عهده دار هستند) نیز قرار دارند. گیرند. داده هایی که تنها برای گروههای کوچکی از کارشناسان معنی دار هستند. نیز دراین مقوله مورد بررسی قرار می گیرند که از جمله آنها می توان به تمبرهای پستی، طرحهای نقش بسته بر روی کوزه های سفالی قدیم، اختلالات هنگام سخنرانی، فرسایش و پارگی کتابها و تحلیل خواب اشاره کرد. در هر حال هر چیزی را که به حد کافی فراوان باشد و از معانی نسبتا ثابتی در نزد گروهی از افراد برخوردار باشد می توان تحلیل محتوایی کرد.
موارد استفاده از تحلیل محتوا از تحلیل محتوا به ندرت برای توصیف ساخت ادبی محتوای ارتباطات استفاده می شود. پیدا کردن موارد استفاده از کلمات زشت در بخش برنامه های رادیویی یا جمله بندی دقیق از تعهدات تبلیغاتی سیاستمداران را باید مواردی استثنا دانست. استفاده منظم از داده های تحلیل محتوا، امکان پذیرش استنتاجاتی را که فراتر از فهم و درک متنی دشوار هستند. تا اندازة زیاد فراهم می سازد. خوانندگان معمولی (شامل محققان ادبی) معمولا با مطالعه حجم زیادی از مطالب خواندنی، چشم انداز خویش را تغییر می دهند.و در حمایت از فرضیه های مورد نظر خود نوعی ادراک انتخابی را به کار می بندند. تحلیل محتوا نه تنها بخت و امکان توجه و پرداختن یکسان به همه واحد های تحلیل را – خواه در آغاز متن آورده شوند و خواه در پایان – فراهم می سازد، بلکه به علت بی توجهی به فرد تحلیل کننده یا مکان و زمان تحلیل، نوعی عینیت (Objectivity) را نیز به کار می بخشد. به علاوه تحلیل محتوا این امکان را به محققان می دهد تا چارچوب مورد نظر خویش را در تحقیق به کار بندند، و درنتیجه باب مجموعه ای غنی از سازه های ((Constructs اجتماعی علمی گشوده می گردد که بر اثر آن متون نامانونس برای یک گروه فرهنگی، محتوایی معنی دار پیدا می کنند. دو خصیصه فوق این امکان را برای یک تحلیل گر محتوا فراهم می سازند تا توصیفی جمعی از استنتاجات ذهنی را براساس مجموعه وسیعی از داده ها ارائه کند. این داده ها نشان دهنده روند ها، الگوها و تفاوتهایی هستند که پی بردن به آنها در این مرحله تنها برای افراد آموزش دیده میسر است.
مطالعه در محتوای رسانه ها دریافت میزان اهمیت نویسندگان، پدید آورندگان آثار، رسانه ها یا حتی کل فرهنگها به مقولات موضوعی خاص احتمالا باید گسترده ترین موارد استفاده از تحلیل محتوا تلقی شود. برای چنین استنتاجی معمولا فراوانی و یا میزان تکرار موضوع مورد توجه قرار می گیرد. به عنوان مثال چگونگی تغییر در پرداخت روزنامه ها به مقولات خبری در طول زمان، نحوه ورود آگاهیهای تبلیغاتی در پوشش مسائل مذهبی و نیز نحوه سبقت جویی اخبار مربوط به ورزش و جرایم بر اخبار فرهنگی را می توان نمونه های اولیه ای از موارد تحلیل محتوا دانست. دسته دیگر تحلیل گران تلاش کرده اند تا میزان خواندنی بودن مطالب، مسائل اقتصادی و مطالبی از این قبیل تبیین کنند. انگیزه انجام بسیاری از این مطالعات احساس رعایت نشدن معیارهای روزنامه نگاری به طور کامل است. مثلا در بسیاری از مطالعات تحلیل محتوا که با هدف آشکار ساختن نابرابری در پوشش خبر طرفین یک ماظره عمومی و یا کشور خارجی انجام می گیرند رعایت انصاف (Fairness) مورد تاکید و تایید واقع می شود.
جمع آروی اطلاعات سری و مطالعات سیاسی شناخت دولتها در مورد تحولات سیاسی در کشورهای خارجی غالبا براساس ارتباطات است که این ارتباطات به شکل مکاتبات دیپلماتیک،پخش برنامه های سمعی و بصری، تحلیلهای روزنامه نگاری در مطبوعات داخلی و یا سخنرانیهایی که به وسیله رهبران سیاسی غالبا به صورت ناخواسته برای تشریح این تحولات ایراد می گردند، انجام می پذیرد. اگر چه تحلیلگران سیاسی نوعاً کوششی جهت مشخص ساختن روشهای به کار برده شده برای نتیجه گیری از این داده ها به عمل نمی آورند ولی با این حال شواهدی وجود دارد که در آنها تحلیل محتوا شناختهای مهمی را به دست داده است. خطابه هایی که به وسیله اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست به مناسبت زاد روز ژوزف استالین ایراد شد، ساخت قدرت در هیات رییسة حزب کمونیست را آشکار ساخت و جانشینی مورد انتظار وارثان قدرت را (که پس از مرگ استالین به اثبات رسید،) آشکار ساخت، همچنین در خلال جنگ دوم جهانی استنتاجات در مرود شیوه جنگ در آلمان و تغییرات پدید آمده در رابطه بین دول محور براساس برنامه های داخلی رادیو – تلویزیون که به صورت منظم تحت نظارت بودند، استوار بود. به همان سان از سخنرانیهای ژروزف استالین که با هدف تقویت روحیه آلمانی و نیز آماده ساختن مردم برای رویدادهای بعد ایراد شده بودند، به صورت موفقیت آمیزی برای کسب اطلاعاتی سری نظامی استفاده شد. استفاده از تحلیل محتوا برای ارزیابی رضایت کشور از توافقهای محدود ساختن سلاحهای استراتژیک پیشنهاد شده است.
کاربرد تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و ادبیات در مطالعات روان شناسی فردی غالبا از پاسخهای شفاهی به سوالات مصاحبه جلسات ضبط شده روانکاوی، یادداشتهای روزانه، نوشته ها و نامه ها استفاده می گردد.جست و جو الگوی سخنرانی (نطق) که نشانگر آسیبهای خاص روانی است، فنی متداول است. آزمونهای فراافکن (Projective Tests) را مرحله بعد مقوله بندی وشمارش شوند درحقیقت باید نوعی تحلیل محتوا دانست. همچنین از تحلیل محتوا می توان برای پی بردن به حالات مختلف روان شناختی سخنران مثل میزان اضطراب، براساس فراوانی اختلالات کلامی صحبت خود مرتکب می شود استفاده کرد. از رسانه هایی که با استفاده از استنتاجات ثانوی به دست می آیند برای مطالعه و تحلیل یادداشتهای خود کشی، گفت و گوهای افراد الکلی و نیز نطقهای شخصیتهای تاریخی استفاده شده است. به همان سان برای بازسازی دینامیسمهای فردی و شخصیت نویسنده، نامه هایی شخصی مورد تحلیل قرار می گیرند. گزارشهای شفاهی در مرود رویاها نیز منبع مشابهی برای کسب آگاهی به شمار می آیند که تحلیل محتوا امکان تحقیق منظم در مورد آن را فراهم می سازد. در آموزش و پرورش از تحلیل محتوا برای تجزیه و تحلیل پیشداوریهای مربوط به مسائل نژادی و ملی متون کتاب استفاده شده است. از جمله موضوعهای تحلیل، می توان به نحوه تصویرسازی متفاوت از تحلیل محتوا می توان به کسب آگاهی از میزان خواندنی بودن یا علاقه برانگیزی متن با توجه به نوع کلمات ساختارهای دستوری و علایم نقطه گذاری و موارد دیگر اشاره کرد.
مراحل و معیارهای انجام تحلیل محتوا تحلیل محتوا عموما از شش مرحله تشکیل می شود این مراحل به صورت منظم استفاده از این فن را مشخص می سازند. طرح (Design) : طرح مفهومی است که در آن تحلیلگران به تعریف زمینه کار خود و نیز آن چه مستقیما امکان مشاهده آن را ندارند و خواهان آگاهی از آنند. می پردازند همچنین در این مرحله تحلیلگران به جست و جوی منبع اطلاعات مهم که ممکن است در دسترس باشند و یا امکان دسترسی به آنها وجود داشته باشد، پذیرش یک سازه تحلیلی که دانش موجود در زمینه رابطه داده ومتن را فرمولبندی می کند و مرحله استنتاجی ناشی از حرکت از یک زمینه به زمینه دیگر را تشکیل می دهند. علاوه بر این ترسیم روشهای تجربی مورد استفاده، شرایطی را که تحت آنها استنتاجات حاصل از مشاهده را می توان معتبر دانست – سنجش آنچه مدعی اندازه گیری آن هستیم ـ دقیقا مشخص می گرداند. واحد بندی (Unitizing) : مرحله تعریف و نهایتا شناسایی واحدهای تحلیل از میان داده های موجود را « واحد بندی » می گویند. واحد های نمونه گیری امکان تنظیم یک نمونه معرف آماری از جمله آماری که را که ممکن است شامل کل کتابها، داستانهای تلویزیونی، شخصیتهای تخیلی، مقالات (رسانه ها) و تبلیغات باشد، در برمی گیرد. واحدهای که هر یک دارای معنایی مستقل است.واحد ثتب (Recording Unit) گفته می شود، مثال واحدها ممکن است به رخدادها و افراد یا کشورها، اظهارات ارزیابی کننده و گزاره ها و مضامین ارجاع شوند. نمونه گیری : با اینکه فرآیند استخراج نمونه های معرف را بناید از مراحل طبیعی تحلیل محتوا دانست اما با این حال لازم است. : 1- خطاهای آماری را که در بیشتر مطالب نمادین مورد تحلیل نهفته اند از میان برداشت. مثلا گرایشهای افراد مهم در رسانه های جمعی بیشتر منعکس می شوند تا گرایش عامه مردم ؛ رمزدهی [کد گذاری] ( Coding) : مرحله توصیف واحدهای ثبت شده و یا طبقه بندی آنها برحسب مقولات سازه های تحلیلی انتخاب شده را «رمز دهی » گویند. این مرحله در حقیقت بازنمای تصور اولیه از معنی است. و آن را می توان هم از طریق آموزشهای صریح به کد گذاران آموزش دیده و هم از راه کد گذاری کامپیوتری انجام داد. دو اصل معیار ارزیابی و روایی (Reliability) که از طریق توافق بین کد گذاران « و تشخیص آنها» از اهیمت یا بی اهمیتی مقولات سنجیده می شود، غالبا در تعارض با یکدیگرند. کد گذاران انسانی معمولا از روایی برخوردارنیستند اما در تفسیرمتون پیچیده از نظر معنی شناسی دارای استعدادند. کامپیوتر مشکل روایی ندارد اما باید برای شبیه سازی بخش اعظم استعداد زبانی یک سخنران بومی را به آ ن برنامه داد. پیشرفتهای عمده وقابل ملاحظه در استفاده از کامپیوترها و کاربرد آنها معمولا معیار «معنی داری» را فدای روایی و سرعت می کند. استخراج نتایج : مهمترین مرحله در تحلیل محتوا نتیجه گیری است. این مرحله در واقع کسب شناخت ثابت در مورد نحوه پیوستگی توضیح متغیر از داده های کد گذاری شده با پدیده ای است که محقق خواهان آگاهی از آن است. مراحل لازم برای نتیجه گیری معمولا روشن نیستند. اینکه فراوانی مراجع چگونه نشانگر توجه یک منبع به موضوع مورد توجه است. کدام سبک خاص ادبی منحصرا شناساننده یک مولف خاص است و نحوه ای که تمایل به صفات خاص کلامی سخنران یک مستمع را متجلی می سازند؛ سوالاتی هستند که باید با روشهایی مستقل پاسخ داده شوند. همچنین لازم است که چنین سازه های تحلیلی، بسیار ساده باشند. تحلیلگران در استخراج اطلاعات سری نظامی از منابع خبری دشمن از « نقشه های » دقیق روابط شناخته شده که شامل نقش و تضادهای میان رهبری ملی و جمعیت مخاطب می شود، استفاده می کنند. به همین سان سبکهای خاص استدلال افراد از چند سطح تشکیل می شود که هر سطح از سازه های روانشاختی دقیق تشکیل می شود. معبتر سازی (Validation) : معتبر سازی آمال و غایت هر کار تحقیقی است. با وجود این جهت گیری تحلیل محتوا به استنتاج از آنچه مستقیما قابل مشاهده نیست و در دست نبودن شواهد اعتبار دهنده معتبر سازی نتایج تحلیل محتوا را محدود می سازد. مثلا باید پرسید که با وجود آگاهی قبلی از فعالیتهای برنامه ریزی شده چرا باز به دنبال به دست آوردن اطلاعات سری نظامی از تبلیغات دشمن هستیم؟ و یا با وجود قابلیت اندازه گیری مستقیم نوع موضوعات مورد توجه رسانه ها چرا به دنبال استنتاج و آگاهی یابی از موضوعات مورد توجه رسانه ها هستیم ؟ و بالاخره اگر امکان مصاحبه مثالا با کندی فراهم بوده است. چرا به دنبال کسب آگاهی از گرایشهای رو به تغییر کندی در خلال بحران موشکی کوبا با استفاده از پیامهای ارتباطی او بودیم؟ در هر حال پیش از انجام تحلیل محتوا باید شواهد اعتبار دهنده را حداقل در مورد یافته ها به دست داد. محدویت های تحلیل محتوا : فن تحلیل محتوا علیرغم داعیه تعمیم پذیری خود، از محدودیتهای ذاتی برخوردار است. اولین محدویت از تعهد آن به تصیمیم گیری علمی نشات می گیرد. یافته های معنی دار آماری، مستلزم واحدهای تحلیل بسیار هستند و جست وجوی چنین یافته هایی معادل با یک تعهد کمی گرایانه است. چنین خصلتی انگیزه ای برای تحلیل ارتباطات ویژه یا «گفتمان » (Discourse) است که مشخصه تحقیقاتی، تاریخی یا روانکارانه است. |
متشکرم